خداوند در قرآن می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى مردم، پروردگارتان را که شما، و کسانى را که پیش از شما بودهاند آفریده است، پرستش کنید باشد که به تقوا برسید.(بقره، آیه 21)
پس هدف از عبادت دست یابی به تقوای الهی است. بر همین اساس می فرماید که اگر روزه بگیرد به شاید به تقوا برسید(بقره، آیه 183) ؛ زیرا روزه نیز یکی از مصادیق عبادت است.
اما به نظر می رسد که این هدف غایی و نهایی از عبادت نیست؛ زیرا انسان اگر به تقوا رسید باید خودش را برای مراتب عالی تر و برتر آماده کند؛ زیرا خداوند در بیان برآیند و نتیجه تقوای الهی می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ؛ و تقوا الهی پیشه کنید تا خداوند ضمن خیلی چیزهای دیگر، به شما تعلیم دهد.(بقره، آیه 282)
شکی نیست که تعلیم الهی ، در قالب علم حصولی نمی گنجد، بلکه مراد از آن علم حضوری و لدنی و شهودی و وحیانی است؛ چنان که به حضرت خضر(ع) داد: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ تا بندهاى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم.(کهف، ایه 65)
علم لدنی همانند علم قرآن در مرتبه «علی حکیم» لفظ نیست بلکه حقیقت است: وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ؛ و حقّا این (قرآن) در کتاب مادر (لوح محفوظ) در نزد ما والا رتبه و داراى اتقان نظم، و دقت محتوا، و متانت بیان است.(زخرف، آیه 4) ولی وقتی تنزل و انزال و نزول می یابد، لفظ عربی می شود تا برای مردمان قابل تعقل شود: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم، باشد که بیاندیشید.(یوسف، آیه 2)
اما این علم حضوری که در قالب های علم لدنی، شهودی و وحیانی نازل می شود ، خصوصیتی دارد که همان یقین است به طوری که هیچ ریب و منون و شک و تردیدی در آن راه نمی یابد. اگر بخواهیم یقین را بشناسیم و بفهمیم باید گفت: اگر در یک کتابخانه ای مانند همانی که یک آفریقایی دارد، هزاران کتابی که در آن است تنها قرآن باشد، شما وقتی وارد می شود حتی چشم بسته کتابی را بردارید قرآن خواهد بود؛ زیرا یقین دارید که کتابی دیگر در آن جا نیست؛ یعنی یک مفاتیح در قرآن ها نیست تا همان یک جلد شما را به شک بیاندازد؛ زیرا صد درصد آن کتابخانه از قرآن است.
حال این یقین خود بر اساس آیات قرآنی سه حالت دارد: 1. یقین علمی: یعنی می دانیم که کتابی دیگری جز قرآن نیست و خدایی دیگری جز الله نیست؛ این همان علم الیقین است که در آیه 5 سوره تکاثر بیان شده است؛ 2. یقین عینی؛ یعنی به چشم می نگریم و می بینیم که جز خدا نیست، این همان عین الیقین است که در آیه 7 سوره تکاثر بیان شده است؛ 3. یقین حقی، یعنی ثابت و تمام برای ما شده که غیری جز خدا نیست. این همان، حق الیقین است که در آیه 95 سوره واقعه بیان شده است.
اگر بخواهیم این سه مرتبه را در تمثیل بگوییم مانند این است که پروانه ای دور نور شمع می گردد و می داند که نور و آتش است. پس از آن نزدیک می شود و پرش می سوزد و به عینه در می یابد که آتش است و سپس خود می سوزد و شعله آتش می شود که در آن هنگام مرتبه حق الیقین است.
البته باید توجه داشت که میان نظر و رویت در اصطلاح قرآن فرق است و این که قرآن در آیات سوره تکاثر سخن از رویت دارد، از آن روست که رویت دیدن است در حالی که نظر نگاه کردن است. انسان حتی اگر با دقت بنگرد که همان نظر کردن است، ممکن است چیزی نبیند؛ ولی تلاش خودش را کرده است: از این رو می گویند: نظرت السماء و لم ار القمر؛ در آسمان با دقت نگریستم و نگاه کردم ولی ماه را ندیدم.
با آن که خداوند به حضرت محمد (ص) بر اساس آیه 1 سوره اسراء و نیز 23 سوره طه و آیات دیگر و حضرت ابراهیم(ع) بر اساس آیه 75 سوره انعام در مقام ارایه کاری کرد تا رویت داشته و حقایق ملکوتی را ببیند، اما از ما خواسته است تا نگاه کرده و نظر کنیم تا بنگریم: أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ؛ آیا در ملکوت آسمانها و زمین و هر چیزى که خدا آفریده است ننگریستهاند و اینکه شاید هنگام مرگشان نزدیک شده باشد؟ پس به کدام سخن، بعد از قرآن ایمان مىآورند؟(اعراف، آیه 185)
پس نظر و نگاه کردن به ملکوت شدنی است وگرنه فرمان نمی داد؛ البته رویت برای عموم مردم زمان مرگ که همان زمان یقین است(ق، آیه 20 و حجر، آیه 99) اتفاق می افتد و خداوند می فرماید: سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ به زودى نشانههاى خود را در افقها [ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود، تا برایشان روشن گردد که او خود حقّ است. آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است؟(فصلت ، آیه 53) ولی می توان از راه تقوا به این رویت و علم لدنی پیش از مرگ نیز دست یافت، چنان که عالمان و اولیای الهی دست یافتند.